مــــــــرســـــانــــا گـــــــــلــــــــــیمــــــــرســـــانــــا گـــــــــلــــــــــی، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 29 روز سن داره
مهرساممهرسام، تا این لحظه: 7 سال و 10 ماه و 21 روز سن داره

خاطرات مرسانا و مهرسام در وب

خاطره زایمان (قسمت اول)

سلام به روی ماه دخترم ...... امروز اومدم خاطره زایمانم رو تعریف کنم... خب از کجا شروع کنم ...؟؟؟ آها روز ١٠ شهریور بود پنج شنبه که من رفتم خونه مامانی..... روز قبلش عید فطر بود که پنج شنبه رو هم تعطیل کردن اما بابا مجبد باید می رفت سر کار....عصر که شد یه کم کمر درد بودم شما هم خیلی تکون هات فرق کرده بود .....به بابایی گفتم نگاه کن چه فرق کرده .... یه لگد هایی میزدی مامان.....خلاصه شب بابا مجید امدو شام خوردیم و رفتیم خونه خودمون.....آخه فرداش که جمعه بود بابا مجید می خواست به خاطر ورود شما خونه رو سرو سامون بوده..... توی ماشین که نشستم کمرد دردم شدید تر شد به بابا مجید گفتم خیلی کمرم درد میکنه ....تا اینکه رسیدیم خونه ودرد ...
30 شهريور 1390

آخرين روز کاري

 سلام عروسکه مامان وبابا      قربون دخترم برم که يک ماه و8 روز با مامانش همکاري کرد وهيچ مشکلي واسه خودش ومامانش پيش نيامد   .... دخترم امروز يک ماه و8 روزه که با هم ميام سر کار ماماني    ... خيلي نگران بودم اما به ياري خداي بزرگ هيچ مشکلي پيش نيامد.... خدايا شکرت    ...امروز 8/6/90 آخرين روزه کاريمه.   ..... 15/6/90 دکتر به من وقت سزارين داد   .... واي دخترم ... عزيزم کمتر از يه هفته ديگه مونده که در آغوشت بگيرم   ........ خدايا خيلي مهربوني ... بالاخره منم دارم به آرزوم ميرسم............       قربونت بر...
8 شهريور 1390

پابان هفته 36

سلام عشقه مامان........ خدا رو شکر امروز که ٥ شهریوره٣٦ هفته رو هم به سلامتی تمام کردیم ووارد هفته ٣٧ شدیم...... خیلی خیلی شیطون شدی .... میدونم جات   تنگه عزیزم .... ١٠ روزه دیگه تحمل کن .... ٧ شهریور وقته سونو دارم وهمون روز هم می رم جای خانوم   دکتر تا نامه بیمارستان رو بده ... بالاخره انتظار داره تمام میَشه دخترم .... همه خوشحالیم ..... یه احساسه عجیبی دارم ..... باورم نمیشه دارم به آرزوم می رسم..... فکر میکنم دارم خواب می بینم ..... خدایا شکرت.... همه ی اون هایی که منتظر نی نی هستن رو دامنشون رو سبز کن ..... همه چیز رو واست اماده کردیم دخترم ..... خودم هم خوشگل کردم واست موهام رو رنگ کردم ...خلاصه...
5 شهريور 1390
1